Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین - زهرا عیسی‌آبادی‌: چند وقت یک بار در ساخت یک ساختمان مشارکت می‌کند و کار که تمام می‌شود سراغ دیگری می‌رود. اما مشکل اصلی‌اش نداشتن سرمایه است ولی با این حال می‌گوید خدا را شکر زندگی می‌چرخد با همه پستی بلندی‌هایش. همه دغدغه‌اش بیکاری پسرش است که به اصرار او ادامه تحصیل داده و الان برای خودش مهندسی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این شرح حال «ابراهیم مواساتی» جانباز ۵۰‌درصد جنگ تحمیلی است که در محله وحیدیه زندگی می‌کند.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

خدمت در کردستان

دو سال از عمرش را در کردستان گذرانده است. از سردشت و پیرانشهر تا مهاباد و اکباتان. همه جا را مثل کف دستش می‌شناسد. آقا ابراهیم جنگ که شروع می‌شود از تهران به «چهل دختر» شاهرود اعزام می‌شود و از آنجا هم برای انجام خدمت سربازی به مناطق جنگی منتقل می‌شود. ولی حضورش در کردستان بیشتر از جاهای دیگر بوده است. سال ۱۳۶۱ که جنگ تحمیلی تمام می‌شود می‌رود ارومیه و آنجا مشغول کار می‌شود. با همکاری چند نفر وام می‌گیرند و تعاونی محلی می‌زنند و یک کوره آجرپزی راه می‌اندازند و می‌چسبند به کار. آقا ابراهیم در این چند سال با تلاش و زحمت دست و پایش را جمع می‌کند و برای حمل آجرها ماشین کمپرسی می‌خرد. هنوز جنگ تمام نشده که خبر می‌دهند کسانی که ماشین سنگین دارند برای جبهه امدادرسانی کنند. آقا ابراهیم هم که از حال و اوضاع رزمندگان بی‌خبر نیست و آن را نزدیک می‌بیند راهی جبهه می‌شود.  

قطع دست 

قرار می‌شود ماشین‌های سنگین برای درست کردن سنگر برای جبهه ماسه ببرند. آقا ابراهیم با یادآوری خاطرات دوران جوانی‌اش می‌گوید: «می‌دانستم که رزمندگان با چه سختی‌ای می‌جنگند و با پوست و استخوانم در دو سال خدمت مشکلاتشان را لمس کرده بودم اما خدمت در پشت جبهه هم خالی از لطف نبود و اجرش هم کمتر از تفنگ به دست گرفتن و جنگیدن نبود. نزدیک‌های خط مقدم هواپیماهای دشمن شروع کردند به بمباران. عراقی‌ها منطقه را بردند زیر آتش و گلوله. در همین شلوغی‌ها خمپاره نزدیک ماشین اصابت کرد و ماشین منحرف شد. وقتی هواپیماهای خوشه‌ای منطقه را بمباران کردند، دستم از کتف قطع شد و ترکش هم بدنم را سوراخ سوراخ کرد. آنقدر تعداد مجروحان زیاد بود که فرصت نمی‌شد دست من را پیوند بزنند. آن موقع در بیمارستان‌های صحرایی که آنقدر امکانات نبود و از طرفی رسیدگی به من شاید موجب می‌شد خیلی از زخمی‌ها شهید شوند.» او می‌افزاید: «کم‌کم به نبود دستم عادت کردم. نمی‌گویم سخت نبود ولی با این قضیه کنار آمدم.»

فرار از قتلگاه

آقا ابراهیم از سال‌های دفاع مقدس خاطرات زیادی دارد و می‌گوید: «در پادگان بودیم که دستور رسید همه سربازان را به منطقه‌ای در راژان ارومیه ببرند. همه سوار ماشین شدند و به راه افتادیم. در بین راه بمباران هوایی شد و ماشین‌ها را زدند و راننده‌ها هم شهید شدند. همه سربازان پیاده شدند تا خودشان را به جای امنی برسانند. شبانه خودمان را به یک روستا رساندیم و چند روزی آنجا ماندیم تا حال زخمی‌ها بهتر شود و بتوانیم همه با هم برویم. بعد از چند روز به کمک روستاییان خودمان را به پادگان رساندیم و هنوز هر وقت شرایط سختی برایم پیش می‌آید یاد آن روزها می‌افتم که در بیابان‌های ارومیه سرگردان شده بودیم. یک خاطره دیگری هم در ذهنم هست این است که در منطقه «دارلک» حوالی مهابادگیر افتاده بودیم. آمار کشته‌های در این منطقه آنقدر زیاد بود که به «قتله‌گاه» معروف بود و هر گردانی که از این مسیر رد می‌شد، حسابی تلفات می‌داد. طبق انتظاری که داشتیم در این مسیر در حال حرکت بودیم که به ما حمله شد و چند نفر مجروح شدند و این بار هم از قتلگاه قسر در رفتیم.»

برای دفاع از ناموس 

قاطع و صبور است و رسا صحبت می‌کند و می‌گوید: «هنوز که هنوزه خیلی‌ها از من می‌پرسند که برای چه به جبهه رفتی و همیشه جوابم این بوده که فقط برای خدا و کشور و دفاع از ناموس.» جانباز هم‌محله‌ای با بیان این حرف‌ها می‌گوید: «جنگ در راه خدا بهانه و دلیل نمی‌خواهد. کسی که برای خدا جهاد کند چشمداشتی به هیچ چیز ندارد. شاید اگر الان هم جنگ می‌شد باز من در صف نخستین‌ها بودم ولی بعضی از صحبت‌ها انسان را آزار می‌دهد. همه فکر می‌کنند همه شغل‌ها را ما اشغال کردیم. همه سهمیه‌ها برای بچه‌های ماست ولی خدا می‌داند که این‌طور نیست. پسرم با فوق لیسانس بیکار است و دیدن بیکاری او در حالی‌که در شرف ازدواج است از هر دردی برایم دردناک‌تر است. من الان از سال ۸۰ بیکارم. نداشتن یک دست بهانه‌ای برای کار نکردن نیست. هنوز آنقدر قدرت دارم که بتوانم از پس کار بر بیایم. فعالیتم از یک آدمی که دو دست دارد بیشتر است. رانندگی می‌کنم. کارهایم را خودم انجام می‌دهم و خدا را شکر از انجام هیچ‌کاری ابایی ندارم. در همه این سال‌ها هیچ‌وقت روحیه‌ام را نباختم و دوش به دوش دیگران پیش رفتم. الان ۵۶ سالم است ولی هنوز توان دارم و می‌توانم گلیم خودم را از آب بکشم.» 

نبود استخر برای جانبازان در منطقه

در منطقه ما استخری که اختصاصی برای استفاده جانبازان باشد، وجود ندارد. جانباز هم‌محله‌ای در این‌باره می‌گوید: «آب درمانی برای ما لازم و حیاتی است. گرفتگی عضله به دلیل تحرک کم، شایع‌ترین مشکل جانبازان است. آب درمانی از استرس جانبازان کم می‌کند و مانند فیزیوتراپی عمل می‌کند. تعداد جانبازانی که مشکل حرکتی دارند در منطقه کم نیست. اگر یکی از استخرهای منطقه هفته‌ای یک سئانس ویژه برای جانبازان در نظر بگیرد این افراد نخستین کسانی هستند که برای شنا پیش قدم می‌شوند. شاید ساخت یک استخر در منطقه ویژه جانبازان مشکل باشد ولی غیرممکن هم نیست. اگر با استخری در منطقه قرارداد بسته شود به دلیل نزدیکی راه خیلی از جانبازان استقبال می‌کنند. اگر قرار است تسهیلاتی برای جانبازان در نظر گرفته شود باید سئانسی برای جانبازان قطع نخاع باشد چون این افراد وضعیت خاصی دارند و نمی‌توانند با آدم‌های سالم در یک استخر شنا کنند. یکی دو باری به استخر محله رفتم نگاه‌های مردم جور دیگری بود و آدم اذیت می‌شد. الان به استخری که حوالی پل سیمان در خیابان فداییان اسلام قرار دارد می‌روم و حدود یک ساعتی شنا می‌کنم هم در سلامتی‌ام تأثیر دارد و هم در روحیه‌ام.»

---------------------------------------------------------

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۸ به تاریخ ۱۳۹۳/۲/۸

کد خبر 754361 برچسب‌ها جانبازان همشهری محله تهران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: جانبازان همشهری محله تهران برای جانبازان آقا ابراهیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۹۶۰۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مذاکرات نظامی مغرب و ناتو

وزیر دفاع مغرب با رئیس کمیته نظامی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» درباره تقویت روابط دو جانبه گفت‌وگو کرد. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، «عبداللطیف لودبی» وزیر دفاع مغرب در محل کار خود با دریادار «راب پاور» رئیس کمیته نظامی پیمان آتلانتیک شمالی «نانو» درباره تقویت همکاری دوجانبه در منطقه مدیترانه گفت‌وگو کرد.

بر اساس بیانیه وزارت دفاع مغرب، این دیدار در چارچوب تلاش ناتو برای تقویت همکاری با کشورهای حاشیه دریای مدیترانه در رباط صورت گرفت و طی آن وضعیت امنیت منطقه و فرصت‌های همکاری با ناتو مورد بررسی قرار گرفت.

به گزارش خبرگزاری رسمی مغرب، در این دیدار دو طرف درباره ابعاد مختلف همکاری ناتو و مغرب در خصوص آموزش و ارتقای توانمندی‌ها با هدف تامین امنیت در منطقه مدیترانه گفت وگو کردند.

تجهیز مغرب به جنگ افزارهای آمریکایی

در بیانیه وزارت دفاع مغرب آمده‌ است: رئیس کمیته نظامی ناتو، مغرب را یک بازیگر مهم در برقراری ثبات و امنیت در منطقه و مقابله با چالش‌های آن  دانست و ابراز امیدواری کرد که اجرای راهبردهای اصلاحی پادشاهی مغرب سبب استقرار صلح و ثبات میان کشورهای ساحلی دریای مدیترانه شود.

در پایان این دیدار دو طرف بر اراده مشترک مغرب و ناتو برای تقویت همکاری‌های دو جانبه در آینده  تاکید کردند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ایجاد «ایستگاه ورزش همگانی قائمیه» در مجموعه دفاع مقدس سمنان
  • کاهش ۹ درصدی نرخ بیکاری در جامعه ایثارگری کشور
  • تفحص پیکر هشت شهید دفاع مقدس
  • تشییع و خاکسپاری پیکر ۲۰ شهید دفاع مقدس در ۹ استان‌
  • تفحص پیکر هشت شهید دفاع مقدس در عراق
  • حضور ۳ هزار نفری کارگران سوادکوه در جبهه‌های دفاع مقدس
  • دیدار معاون وزیر کار با خانواده شهید وطن خواه کردستان
  • حمله جنگنده‌های آمریکایی و انگلیسی به مناطقی در یمن
  • مذاکرات نظامی مغرب و ناتو
  • حکومت‌های منطقه با جبهه مقاومت همراهی کنند